شادی من

 

ارسال در تاريخ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:مثلث برمودا,جوان,عشق, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

 

ارسال در تاريخ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:دانشجو,زندگی, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

بر بلندای تمامی تفکرات مثبت‌گرای خویش،
محکم بایست
و با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به دریا نگاه کن،
هر آنچه که در خود می‌جویی را
در گستره‌ی پرتلاطم دریا خواهی یافت.
 
و
 
آنگاه
 
مشکلاتت را به دریا بسپار
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

ارسال در تاريخ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:دریا,مشکلات,محبت, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

 >>1- مضاف و موصوف هميشه «ي» ميگيرد

 

>>مثال: درِ باغ ===» دري باغ

 

گل قشنگ ===» گلي قشنگ

آدم خوب ===» آدمي خُب


>>2- «د» ما قبل ساكن قلب به «ت» ميشود
>>مثال: پرايد ===» پرايت

آرد ===» آرت

 

>>3- واو ساكن آخر كلمه به «ب» قلب مي‌شود
>>مثال: گاو ===» گاب

 


>>4- اصولاً در هر كجا كه فتحه قشنگ باشد كسره بكار ميرود و هر كجا كه كسره كلمه را زيبا ميكند فتحه بكار ميرود
>>مثال براي فتحه: اَز===» اِز

قفَس ===» قفِس

اَزَش ===» اِزِش

بِِزَن ===» بِِزِن
>>مثال براي كسره: اِمروز===» اَمروز

جمعِه===» جمعَه

ادامه مطلب رو داشته باشین...



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:اصفهان,لهجه,طنز, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

به نظر شما كدام يك از اين زوج (به اصطلاح)بيشتر به هم ميان؟

)زن و شوهر خوشبخت شماره يك


2)زن و شوهر خوشبخت شماره دو


3)زن و شوهر خوشبخت شماره سه


4)زن وشوهر خوشبخت شماره چهار


 

ارسال در تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:زن,شوهر,عشق,مرد, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

http://irannaz.com/user_files/L128622671334.jpg

کـــره ای گــفــت بـــه بابای خرش// پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش

وقـــت آن اســــت بــــرای پســرت// ایـــــن الاغ نـــــــرّه ی کــــره خــرت

مــاده ای خـــوشگـل و زیـبا گیری// تـــو کــه هر روز به صحرا میری

وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم// ورنـــه از بـــی زنـــی بــیمار شوم

پـــدرش گــفــت کــه ای کـره خَرَم// ای عــزیـــز دل بـــابــــا ، پــســرم

تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی// نـــه طــویـــلــه ، نه جُلی نه کاهی

تـــو کـــه جــز خـوردن مال پدرت// پـــــــدر نـــــــرهّ خـــــر دربــــدرت

هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تورا// یک جو از عقل به سر نیست تورا

به چه جرأت تو زمـن زن طـلــبی// بـــاورم نـیــست کـــه ایـنقدر جَلبَی

بـــایـــد اول تـــو بــگـیـری کاری// بــهـــر مــــردم بــبـــری تــو باری

بعـد از آن یک دو تا پالان بخـری// بـهــر آن کُــرّه خـــوشگـــل بـبـری

یک طــویــلـه بکنی رهن و اجار// تــا کــه راضــی شــود از تو آن یار

بـعــد بـایــد بـخری رخت عروس// بـهـر آن مـاده خــر خـوب و ملوس

جُـــلـی از جــنـــس کــتـــان اعلا// روی جُـــل نـقــش و نـگـاری زیـبـا

بــعـــد بـــایـــد بـــکـــنی گلکاری// بــهــر مــاشـیـن عروس یـک گاری

وقــتی ایـــنـهــا بـــشـــود آمــاده// بــعـــد از ایـــن زنـــدگــیـــّت آغـازه

می بــری مـــاده خــرت را حجله // بــا تـــأنــی نَـکــه بـــا ایـــن عـجـله

بــشـنــو ایــن پــنــد زبابای خرت// پــــــدر بـــــا ادب و بــــا هــــنـــرت

تــا کـــه اســبــاب مــهــیــا نشود// موسم عــقــد تــو بــر پا نشود

پــس از امــروز بــرو بر سرِ کار// تــا نـــهـــنـــد آدمـــیـــان پــشتت بار

ارسال در تاريخ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:زن,جدید,قدیم,طنز,کره خر, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

43874273266363288695 جملات خنده دار و طنز , (عواقب زن گرفتن) !!

جیبها تو Search می کنه…

پولاتو Delete می کنه …

خانوادتو Edit می کنه …

ارتباط با دوستاتو Cut می کنه

 

دوستهای خودشو Paste میکنه

موبایل تو Scan می کنه

خوشی هاتو Cancel می کنه

 

اموالتو Rename میکنه

 

!!!Open رو Reject میکنه

 

هر چی قربون تصدقش بری تو Recycle Bin میکنه

 

هر چی منفی بهش گفتی Save میکنه

 

هر وقت باهات دعواش بشه همشونو Restore میکنه

 

روتو زیاد کنی Reboot تت میکنه

 

آخرش هم ، مخت رو Hang می کنه...

ارسال در تاريخ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:زن گرفتن,طنز,عواقب, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

http://www.p30day.com/web/wp-content/uploads/2011/05/2312312-206x300.jpg

 

 

از بچگی همه ما این را شنیده ایم که حقوق زنها پایمال میشود اما آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است ؟

 

 

 

از کودکی شروع میکنیم :

 

  در کودکی:

پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد
دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به ماتحتشان میخورد.
خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری دارد؟

 

     روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود :

پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند
دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند

 

    هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند :
پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون
دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود

 

    هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :

 

 

پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد
دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه میشنویدند

  روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :

  پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره ۴ میزدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند

دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟

 

    در ۱۸ سالگی :

پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و ۲ سال از زندگیشان هدر نرود
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است .

 

 در دانشگاه : پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند

دخترها فقط در بوفه مینشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند

در مخ زدن : پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند ، دو ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد ، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد ، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند .

 

در هنگام نمره گرفتن : پسرها خودشان را جر میدهند تا ۹٫۵ آنها ۱۰ شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند
دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند میزنند و نمره ۴٫۵ آنها به ۱۷ تبدیل میشود.

 

در کافی شاپ : پسرها حساب میکنند.
دخترها میگویند : مرسی!

دخترها فقط کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده ، لبها را غنچه و سری به سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط میگویند فدای سرم.

 

هنگام خواستگاری : پسرها باید خانه ، ماشین ، شغل مناسب ، مدرک دهن پر کن ، قد رشید ، هیکل خوش فرم ، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و …. برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند
دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند

 

هنگام ازدواج : پسرها باید شیربها ، مهریه ، خرید عروسی ، جواهرات گوناگون ، جشن و سالن و … را از سر قبر پدرشون تهیه کنند
دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده ، دور ریخته و یه سری جدید بخرد

 

هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:پسرها باید بگویند : چشم ، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن میکند
دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ.

 

 

   کار کردن : پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند
دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی ، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکرو فر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را مانی کور میکنند با مادرشان در مورد رنگ موی دختر خاله جاری عمه خانم فرخ زمان خانم
بحث و تحلیل علمی داشته باشند

ارسال در تاريخ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب: پایمال شدن,حقوق زنان,طنز, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

صبح ساعت ۵
قدیم: به
آهستگی از خواب بیدار می‌شود. نماز میخواند و سپس به لانه مرغها میرود تا تخم مرغها را جمع کند
جدید: مثل
خرچنگ به رختخواب چسبیده و خر و پف میکند..

صبح ساعت ۶
قدیم: شیر گاو را
دوشیده است ، چای را دم کرده است ، سفره صبحانه را با عشق و علاقه انداخته و با مهربانی مشغول بو-سید ن  صورت آقای شوهر است تا از خواب بیدار شود.
جدید: باز هم خوابیده است

صبح ساعت ۷
قدیم: مشغول مشایعت آقای
شوهر است که از در خانه بیرون میرود و هزار تا دعا و صلوات برای سلامتی شوهر کرده و پشت سرش به او فوت میکند.
جدید: هنوز کپیده است.

 

صبح ساعت ۱۱
قدیم: مشغول
رسیدگی به بچه ها و پاک کردن لپه برای درست کردن ناهار است.
جدید: تازه چشمانش را با هزار تا ناز و
عشوه باز کرده و با دست در حال بررسی جوش های روی کمرش است

 

ظهر ساعت ۱۲
قدیم: مشغول مزه کردن پلو به جهت تنظیم نمک آن است.
جدید: در حال
آرایش کردن با همسایه طبقه بالا در مورد انواع پازیشن های جدید جهت چیز صحبت می‌کند

 

ظهر ساعت ۱۳
قدیم: در حال شستن جوراب و لباس‌های آقای خانه
درون تشت وسط حیاط خلوت میباشد.
جدید: در حال روشن کردن ماشین لباسشویی ، ماشین ظرفشویی و البته غرغر کردن است…

 

ظهر ساعت ۱۴
قدیم: در حال مالیدن پای آقای شوهر که برای خوردن ناهار به خانه آمده است میباشد. جهت حض جمیل بردن آقای شوهر ، دامن گل گلی خود را پوشیده است.
جدید: در حال
انداختن یک غذای آماده درون میکروفر بوده و در همان حال در حال تماشای FashionTV می‌باشد.

 

ظهر ساعت ۱۵
قدیم: در حال جارو کردن
حیاط خانه و تمیز کردن لانه مرغها و بردن علوفه برای گاوشان می‌باشد.
جدید: با یکی از دوستانش به پاساژ صدف برای خرید رفته است.

 

عصر ساعت ۱۶
قدیم: مشغول شستن پاهای
کودکشان است که به دلیل دویدن در کوچه خونی شده است.
جدید: در حال پرو کردن
لباس‌های خریداری شده است. در همان حال هم نیم نگاهی هم به شکم خود دارد که جدیداً چاقی را فریاد می‌کشد.

 

عصر ساعت ۱۷
قدیم: دم در خانه ایستاده است تا آقای شوهر بیاید.
جدید: در لابی نشسته است تا با آقای شوهر به خرید برود.

 

عصر ساعت ۱۸
قدیم: برای شوهر خود چای آورده و مانند یک خانم کنار شوهرش در حال صحبت با او است.
جدید: از این مغازه به آن
مغازه شوهر بیچاره خود را می‌برد.

 

شب ساعت ۱۹
قدیم: سفره شام را
انداخته و شوهر را برای خوردن شام دعوت میکند.
جدید: هنوز در حال خرید است.

 

شب ساعت ۲۰
قدیم: در حال شستن ظروف شام ، کنار
حوض خانه است.
جدید: کماکان در حال خرید است.

 

شب ساعت ۲۱
قدیم: در حال چاق
نمودن قلیان آقای همسر میباشد..
جدید: در رستوران ، پیتزا میل می‌فرمایند.

 

شب ساعت ۲۲
قدیم:
رختخواب ها را پهن کرده است برای خوابیدن . در حال ریختن گل سرخ روی متکای آقای خانه است تا خوش بو شود.
جدید: در حال غرغر کردن بر سر
وضعیت ترافیک است.

 

شب ساعت ۲۳ و ۲۴
قدیم: .....استغفر الله....وااای...

جدید: در حال مشاهده ما -هوار-ه هستند ایشون ، لطفاً مزاحم نشوید.

ارسال در تاريخ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:زن,جدید,قدیم,طنز, توسط حسین شریعتی نجف آبادی

صفحه قبل 1 صفحه بعد